عکس های یازده ماهگی نیکان در آتلیه
سلام به همه دوستان و همراهان همیشگی...
بازم آمدیم باکلی تاخیر...امروز چهارده ماهگی نیکانم تمام شد و ما تازه داریم عکسهای یازده ماهگی شو ثبت می کنیم....
کلی حرف نگفنه داریم و کلی پست عقب افتاده...
چکار میشه کرد...
جز عذر خواهی ...عکسهای آتلیه رو می زاریم تا تو پست بعدی یازده ماهگیشو براش به یادگار بنویسم
شرمندتم مامانی...
برای دیدن عکسها بیاین ادامه مطلب...
اینم وروجک مامان ببینین چه جوری خودش گیر داده تو این تورها...
نیکان:
وایسا مهرسا من این تور ها رو درست کنم اول...
نیکان:
نه تشکر لازم نیست خجالتم نده....
حالا یه عکس جفتی بگیریم برای یادگاری
وایسا ژستم خوب نبود...
آهان این بهتره...
چرا ایجوری نگام می کنی...
بابایی:
تو سامسونت چکار می کنی پسرم
نیکان:
بیا اینم عینک بابایی...
بزار بزنم به چشم
نیکان:
مزه اشم بد نیستها...
وای خوردمش دلم درد گرفت...
بعد از کلی شیطنت خسته شد وخوابش برد...
فدای قد بالات بشه مادر که کریر کوچیک شده برات...
دور نگاه شیطنت آمیزت بگرده مادر...
اینم عکس سه نفری با زیر صدای گل پسر...
خوب خسته شدم بسکه سر پا ایستادم ...
دست از سرم بردارید...
یه دقیقه به مامان گوش کن پسرم...
خوابم گرفته بسه دیگه عکس
آسوده بخواب آروم جون مادر....