سخنی با دلبندم
"یا حق"
من تو را شاعرانه در شبنم و عطر گل می شویم و در گلبرگ های لطیف رز می پوشانم. زیر چتری از نوازش و عشق تو را بزرگ خواهم کرد. هرگز مباد روزی که چشمهای روشنت از دست من به اشک بنشیند.
الهی و ربی، او را برای ما و ما را برای او نگه دار تا پاک و پاکیزه، آن چنان که تو به ما بخشیدیش، برای تو تربیتش کنیم.
چشم های بسته ی تورو، با بوسه بازش می کنم
قلب شکسته ی تورو، خودم نوازش می کنم
نمی زارم تنگ غروب، دلت بگیره از کسی
تا وقتی من کنارتم، به هر چی می خوای می رسی
خودم بغل می گیرمت، پر می شم از عطر تنت
کاشکی تو هم بفهمی که، می میرم از نبودنت
خودم به جای تو شب ها، بهونه هات و می شمرم
جای تو گریه می کنم، جای تو غصه می خورم
هرچی که دوست داری بگو، حرف های قلبت رو بزن
دل خوشی هات مال خودت، درد دلت برای من
من واسه ی داشتن تو، قید یه دنیا رو زدم
کاشکی ازم چیزی بخوای، تا به تو دنیام و بدم
خودم بغل می گیرمت، پر می شم از عطر تنت
کاشکی تو هم بفهمی که، می میرم از نبودنت
خودم به جای تو شب ها، بهونه هات و می شمرم
جای تو گریه می کنم، جای تو غصه می خورم