یه گپ خودمونی
"اول از همه سلام می کنم به خدای مهربون"
خدا جونم از اینکه زمینی شدم خیلی خوشحالم ،اما بیشتر وقتها دلم برای شما وفرشته های مهربونتون تنگ میشه.
فرشته ها بعضی وقتها میان به خوابم وباهام بازی میکنن،
منم ذوق میکنم و کلی میخندم.
اما خدا جون گاهی وقتها هم منو تو بازیهاشون راه نمی دن.
میگن تو دیگه فرشته نیستی تو زمینی شدی.
منم بغض میکنم وگریم می گیره.
آخه خدا جون شما بهشون بگید من هنوزم مثل فرشته ها پاکم ودوست دارم همیشه پاک بمونم.
خدایا خودت راهنمای راهم باش تا هیچ وقت از راه تو به بیراهه نرم.
خدا جون ازت منون وسپاسگذارم که یه مامان و بابای مهربون بهم دادی که خیلی دوسم دارن منم دوسشون دارم و همیشه سعی میکنم بچه خوبی براشون باشم.
فکر کنم اینو توی این یک ماهی که زمینی شدم بهشون ثابت کردم.
چون مرتب می بینم که مامان و بابام همه جا ازم تعریف میکنن و مرتب شما رو شکر میکنن که من چقدر پسر خوبیم.
یه سلام دیگه به همه اونای که میان به وبلاگ من سر میزنن.
چه اونهای که با پیام ها ونظراتشون مارو همراهی می کنن وچه اونهای که خواننده های چراغ خاموش ما هستن.
من اومدم که بهشون بگم همتونو دوست دارم واز این به بعد منم براتون از احوالاتم می نویسم اگه خوندید، دوست داشتین نوشته هامو ،خوشحال می شم برام کامنت بزارین ومنو همراهی کنید.
بازم مرسی از حضور گرمتون.