سلام بابایی. بزار لحظه گرفتن آزمایش و من برات بگم: ساعت 5:30 بود که بعداز اینکه کارم تو شرکت تموم شد مستقیم رفتم واسه گرفتن جواب آزمایش که معلوم بشه تو دل مامانی هستی یا نه؟.یه حس خیلی خوب داشتم. حس پدرشدن.رفتم پشت میز آزمایشگاه وخانم مسئول اونجا جواب آزمایش و داد دستم. با کلی شوق توام با استرس جواب و گرفتم و اینورو اونور دنبال کسی میگشتم که جواب و واسم بخونه.تا اینکه مسئول آزمایشگاه رو دیدم و گفتم جوابش چیه؟ گفت مثبته. میدونستم مثبت یعنی تو هستی ولی بخاطر اینکه تردیدم به یقین تبدیل بشه رفتم پیش منشی دکتر واز ایشون خواستم جواب و ببره پیش دکتر تا خود دکتر واسم بخونه.جواب مثبت بود. کلی ذوق کردم. اشک تو چشام جمع شده بود. کل مسیرو نم...