نیکانمنیکانم، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه سن داره

nikan

آزمایش pnd مرحله اول

1391/12/16 16:30
نویسنده :
3,828 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم.

پریروز عصر رفتیم اهواز.عصر تماس گرفتم با خاله گلی که داریم میایم اهواز.niniweblog.com

فردا باید برم آزمایشگاه.شروع کرد به سوال کردن که بارداری....niniweblog.comهر چی می گفتم نه هی کنجکاوی می کرد.آخر سر گفتم آره.همون موقع بابا قاصدک اومد تو اتاق و متوجه شد خاله گلی فهمیده.خیلی ناراحت شد و کلی غرغر کرد ورفت بیرونniniweblog.com

منم گفتم خوب وقتی دارم می گم می خوایم بریم اهواز واسه آزمایش خوب می فهمه که برا چی داریم می ریم.

گفت: خوب برا همین میگم نمی خواد بریم خونه گلی اینا دیگه.

خلاصه یه بحث کوچولو سر این مسئله کلأ حالمو گرفت.توراه اصلأ حالم خوب نبود.ساعت 9رسیدیم خونه خاله گلی.اونجا هم جو خوبی نبود.وقتی وارد خونه شدم یه انرژی منفی گرفتم.عمو معراج تو حمام بود.niniweblog.comخاله گلی هم خیلی خسته و آشفته بود.niniweblog.com سر شب چقدر با خاله گلی و عمو معراج بحث و تبادل نظر کردیم.niniweblog.comخاله گلی که نخود تو دلش نمی خیسه،قرار بود که به کسی نگه شما تو دل مامانی هستی!!اما خوب با حالت خیلی زشتی جلو عمو معراج گفت که منو بابا کلی خجالت کشیدیم.تازه فهمیدم که چرا بابا اصرار داشت کسی نفهمه.niniweblog.com

شب منو خاله گلی تا 4 صبح بیدار بودیم وکلی خندیدمniniweblog.comniniweblog.com

صبح ساعت 9 آماده رفتن شدیم.یه خورده تو خیابونا گشتیم تا آزمایشگاه نرگس پیدا کردیم.niniweblog.com

آزمایش خون دادیم، من خیلی دستم درد گرفت اما بابایی میگفت زیاد درد نداشت.خدا کنه با همین مرحله ok بشه و نیازی نباشه که ازتو هم بخوان نمونه بگیرن.niniweblog.com

چه هوای بدی بود اهواز گرد و خاک وگرمniniweblog.comniniweblog.comمنم بخاطر آزمایش صبحانه نخورده بودم،حالم خیلی بد بود.niniweblog.comگفتن بشینین تا دکتر بیاد.نشستیم دیدیم از آقای دکتر خبری نیست.گفتیم میشه ما بریم.گفتن برین بیمارستان شفا آزمایشهای قبلیتونو بیارین.رفتیم بیمارستان شفا اونجا گفتن چون آزمایشها مال 2 سال قبل بوده دسترسی بهشون نداریم.گفتیم مگه نباید بایگانی بشه!؟گفتن چون جا نداشتیم، گذاشتیم انبار،مجددأ آزمایش بدین.خلاصه بابا قاصدک اعصبانی شدعصبانیو با مسئول آزمایشگاه بحثش شدniniweblog.comرفتیم پیش مدیر بیمارستان.بعد از کلی الافی قرار شد 2روز دیگه یه نفر با رسیدی که دستش میدیم بفرستیم بیاد کپی هاشو بگیره.

از آزمایشگاه نرگس تماس گرفتن که سریع برگردین.از گلستان سریع اومدیم کیان پارس.niniweblog.com

تا 1 خورده ای اونجا بودیم کارامون که تمام شد رفتیم که ناهار بخوریم.niniweblog.comمن ساندویچ ترکی سفارش دادم بابا قاصدک پیتزا.

یه چیزی میگم بین خودمون باشه.نمی دونم چرا دیگه هیچ غذایی بهم مزه نمیده،دوست ندارم چیزی بخورم،مگه اینکه خیلی گرسنه بشم،مجبور شم،ضعف کنم یه چیزی بخورم.اونم اصلأ از غذا لذت نمیبرم.

تازه بعدشم معدم ترش می کنه و حالم بد می شه.niniweblog.com

زیز دلم یه کوچولو درد می کنه.خدا کنه که تو اذیت نباشی وحالت خوب خوب باشه.niniweblog.com

می گن تو اصلأ روح نداری و چیزی نمی فهمی تا 3 ماهگی.اما من حست میکنم.احساس می کنم یه قلب دیگه تو وجودم داره می زنه.

عزیزم 2 هفته دیگه قرار جواب آزمایشو بدن.خدا کنه جواب مثبت باشه وتو هیچ مشکلی نداشته

باشی.البته به دلم گواه که دلبندم سالمه اما خوب دوست ندارم به مرحله دوم کشیده بشه ولازم بشه که از تو هم نمونه بگیرن.niniweblog.com

دوست دارم مامانی ، خییییلی زیاد.....قلبقلبقلب

 

 

ساعت 4 رسیدیم خونه.نمازمو خوندم ونشستم پا سریال.niniweblog.com

شب من زودتر از بابا قاصدک خوابیدم.niniweblog.com

خواب دیدم اصفهانیم خونه خاله اینا.همه بودن.خاله آرام،خاله عاطفه،خاله آذر،خاله فاطمه.....

منم یه بچه پسر ناز تو بغلم بود،اما حس می کردم ارسامه.niniweblog.comداشتم بهش شیر وبسکویت میدادم.

ساعت 4 ونیمه هنوز بابا قاصدک نیومده.دیر کرده.خوابم نمی یاد اما وقتی می خوابم حسم بهتره.معدم اذیت نمیشه.ساعت 4 بود یه زره برنج و مرغ به زور خوردم.خدا کنه میلم به غذا خوردن خوب بشه.بیشتر برای تو نگرانم.دوست ندارم ضعیف بشی.دوست دارم از همه ویتامینا به بدنت برسه.

دلبندم برای سلامتیت هر دو با هم دعا می کنیم.niniweblog.comniniweblog.com

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان سام
16 تیر 92 12:43
عزیزم حتما پسرگلت سالمه .
من و سام حسابی منتظرشیم


ممنون عزیزم.ما هر چی داریم از دعای خیر شما عزیزان داریم.دوستون داریم یه دنیا.....
مامانی درسا
17 تیر 92 0:00
عزیزم شما با افتخار لینک شدی رمزو خصوصی برات میزارم .......


مرسی گلم از لطفت.دخترگلت ببوس.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به nikan می باشد