نیکانمنیکانم، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

nikan

نیکان 6 ماه 10 روزه در چشن تولد پسر عمو...

پسر نازنینم 17 اریبهشت ماه تولد مجتبی ،پسرعمو مهران بود و شما گل پسرم اولین جشن تولد را در،6 ماهو 10روزه گی ،تجربه کردید... جشن 18 پنج شنبه شب برگزار شد...همه  عمه ها و عموها  بودند ...آخه روز قبلش بابا بزرگ از سفر مکه اومده بود و همه برای استقبال بابا بزرگ از بوشهر و مشهد اومده بودن آبادان که جشن مجتبی با یه روز تاخیر برگزار شد.. حالا بریم سراغ عکسها...           سوت بلبلی میزدی مادر جان... نیکان و محمد طاها بغل عمو عباس مهربون.. ...
11 تير 1393

8 مین ماه آغاز.....

به نام خدای فرشته پاکم....   نیکانم : واین گونه 8 ماه  از عمر تو آغاز می شود....     بی وزن و بی هوا آمده ام بگویم 8 مین ماه گرد شکفته شدنت مبارک عزیز دلم....     بی شک جهان را به عشق کسی آفریده اند ، چون من که آفریده ام از عشق جهانی برای تو !   ...
7 تير 1393

تقویت هوش هیجانی

  چگونه می توان هوش هیجانی کودک  را تقویت کرد؟ چگونه می توان هوش هیجانی کودک 1 تا 2 ساله را تفویت کرد؟    اوایل دوران كودكی (زمانی كه او محدودیتهای خود را در فرآیند رشد عاطفی اش تجربه می كند) بهترین فرصتی است كه شما می توانید از آن استفاده كرده و به كودك خود آموزش دهید كه چگونه احساسات قدرتمند خود را مدیریت كرده و خود را آرام كند. محیط امن خانواده بهترین جایی است كه می توان در آن این درسهای مهم زندگی را یاد داد و یاد گرفت.  هنگامی كه شما به كودك خود كمك می كنید تا احساسات تند و تیز خود مانند عصبانیت نا امیدی یا آشفتگی ذهنی را درك كرده و آنها را مدیریت كند در واقع به او كمك می كنی...
5 تير 1393

غذا خوردن نیکان خان....

پسر قشنگ و نازم ماجرای غذا خور شدن شما از این قرار بود.... برات گفته بودم که اولین غذا رو علی رغم میل باطنی مامان خونه خاله آذر در سن 4 ماه و 15 روزه گی خوردی... عید هم که رفته بودیم بوشهر عمه ها از روی محبت زیادی هر کس به شما یه چیزی داد و شما نوش جان کردی... اما مامان دوست داشت در پایان 6 ماهگی طبق مطالعات و نظریات دکتر ها که سیستم گوارشی نوزاد تا پایان 6 ماهگی هنوز به تکامل نهایی نرسیده و باید طبق برنامه غذایی خاصی شروع به غذا دادن به کودک کرد،به شما غذا بدم... اما خوب جیکار میشه کرد باید با همه سر این مسئله می جنگیدم از بابایی گرفته تا مامان جون،خاله ها،عمه ها،خانم همسایه و صاحب خونه محترم.... ...
5 تير 1393

دومین شکوفه هم نمایان شد...

  "به نام خدای خوبیها"  عزیز دلکم امشب شاهد جونه زدن دومین دندونت بودم  ..... دومین دندونت در 7 ماه و بیست وشش روزه گی جونه زد .... خدا رو شاکرم که پسر مامان داره یواش یواش بزرگ میشه و قد کشیدنشو با تمام وجودم حس میکنم... پسرکم هر چند شیطونیات زیاد شده و ومامانی رو همه جوره به خدمت گرفتی عزیزم ،ولی عاشق شیطونیاتم و لبریزم از شادی وقتی صدای خندت توی خونه طنین انداز میشه ... مادر به قربون اون دندونت برم که یه دونش کامل مشخص شده و وقتی لپ مامان می بوسی عشق می کنم برخورد دندونت و با لپم حس میکنم ... این روزها کار مامان از صبح تا شب شده مراقبت از ا...
4 تير 1393

نیکان داره یه دندون....

سلام سلام صد تا سلام من اومدم با دندونام میخوام نشونتون بدم  صاحب مروارید شدم  یواش یواش و بیصدا  شدم جز کباب خورا....     الهی من فدای این گل پسر، بشم من..... نیکان جان روئیدن اولین مرواریدت مبارک باشه مادری... قربون اون صورت مثل ماهت بشم من ،که دلم برای این خندهای بدون دندونت تنگ میشه.... عاشق خندهای بدون دندونت بودم مامان جان... مخصوصأ که این چند وقت اخیر یاد گرفته بودی خودتو برا مامانی موش می کردی و لثه هاتو روی هم فشار می دادی و چشاتو ریز می کردی به مامان لبخند میزدی و دل مامانی هم ضعف می رفت از این اداهای بامزه و شیرین شما.... امشب ساعت...
23 خرداد 1393

سفر به شیمبار(سینزده به در...)

سلام به همه دوستان خوبم.... من اومدم تا براتون از یه تجربه جدیده دیگه بگم ... سومین سفر من مربوط به 13،12 و 14 فرودین ماه بود دوستان،که این سفر تفریحی در اصل اولین 13 به در ما بود که کلی هم بهمون خوش گذشت... ما فقط 5ماه و 5روزمون بود که سومین سفرمونم رفتیم... یادتونه توی سفرنامه قبلی که براتون گفتم رفته بودم بوشهر... ما از بوشهر که برگشتیم رفتیم خونه بابا جون که راهی مسجدسلیمان یکی از شهر های استان خوزستان بشیم.از اونجایی که بابایی پیش بینی بارون و هوای سردو کرده بود همه یه جورایی دودل بودند،که بریم یا نه....بالاخره دل زدیم به دریا و ساعت 7 خورده ای راه افتادیم به سمت...
1 خرداد 1393

در آستانه 6 ماهگی و سفر به استان بوشهر

سلام دوستهای  خوبم وخاله های مهربون من اومدم باز تا از یه سفر پر ماجرای دیگه براتون بگم و خاطراتمو اینجا ثبت کنم  شاید برای شما هم جالب و دیدنی باشه. درست پایان 5 ماهگی و آغازشیشمین ماه زندگی  مون،بابایی و مامانی،ما رو بردندبه یک مسافرت دیگه واین بار بازم سفر به استان بوشهر... با این تفاوت که ما دیگه خیلی چیزها از اونجا می دونستیم و این بار بیشتر به قصد خاله بازی وعید دیدنی داشتیم می رفتیم سفر. هفتم فروردین ماه 1393،به همراه خاله دنیا ،پسر عمه آرش ،بابا بزرگ  بابایی و مامانی صبح زود حرکت کردیم به سمت بوشهر... سفر خوب وپر هیجانی بود برای ما،مخصوصا هر ج...
1 خرداد 1393

مادرانه 6 (حرف زدن کودک)

کمک کردن به کودکان برای زود حرف زدن   ادامه مطلب : راههای ی برای تشویق کودکان برای حرف زدن وجود دارد که شروع آن با کلمات است . حرف زدن و کتاب خواندن با کودک باعث تشویق او برای زود حرف زدن می شود و باعث می شود کودک کلمات بیشتری را یاد بگیرد. بیشتر کلماتی که او می شنود در قالب جمله و عبارت هستند و باعث می شود که زبان را بفهمد. خانم آماندا سیلر پروفسور انجمن علم زبان و شنیداری و سخن از دانشگاه پوردو و مولف می گوید : "کودکان نه تنها معنای کلمه را درک می کنند بلکه می فهمند که کجا آن کلمه رو شروع و به پایان برسانند.  " بر ای خواندن کتاب و اینکه چکار کنیم تا برای کودکان جذابیت داشته باشه ...
30 ارديبهشت 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به nikan می باشد